چنديست شركت اتوبوسراني اصفهان طرح كارتي كردن اتوبوس ها رو اجرايي كرده و الان ما داريم خيلي فيض ميبريم!!
بالاخره نمرديم و طعم شيرين شهروند الكترونيك رو هم چشيديم...
در اين مورد فكر كردم و ديدم 2تا از مزيتهاي اين طرح خيلي بيشتر به چشم مياد هرچند اين طرح خيلي سود داره براي مردم(!)
اول مزيت ميرسه به شركت اتوبوس راني كه ميفهمه چقدر درآمد داره و ديگه كسي اين ميون نميتونه دست درازي به بيت الما-ل بكنه!(اي بي ادب دست دراز...)
دوم مزيت ميرسه به شركت اتوبوس راني (اين با اون قبلي فرق داره!) كه با اين طرح ديگه كسي زياد به صفحه نمايشگر دستگاه كارت خوان توجهي نميكنه ، آخه يه مقدار صفوف به هم فشردست و كافيه يه نفر 2 الي 3 ثانيه معطل كنه اون موقع ديگه كار به جاهاي باريك ميرسه. با اين اوصاف ديگه كسي نميبينه كه چقدر از كارتش كم شده در حالي كه قبلا ميشد فهميد چندتا بليط براي يك ايستگاه ميدي!!
چند روزه پيش داشت از كارت بنده و مردم بيچاره نفري سه بليط كم ميشد تو ايستگاه 2 بليطي !
سوم منفعت كه خوب يه چند سالي كار ميبره اما حتما بهش عمل ميشه زياد شدن تعداد اتوبوسها و دقيق شدن زمان ها و تقسيم بندي درست اونهاست.
كه خوب اين سود آخري يكم هزينه بر و زمان بر هست.
جالب اينجاست كه چند وقتيه اتوبوسهاي تك بليطي كم شدن و توي همه خطها يكي دوتا دستگاه گذاشتن براي خالي نبودن يا بودن عريضه!
فكر نميكنم براي كسي يكي دوتا بليط مهم باشه (آخه پول كه چرك كف دسته...) اما مهم رسيدن به شهر و شهروند الكترونيك هست كه اين هزينه ها اصلا در مقابل نيل به اين هدف بزرگ مشخص نيست و بايد از جيب مردم خرج و به سود مردم كارهاي زيربنايي(بخوانيد زيربنّايي...) انجام بشه.
در كل بنده فكر ميكنم ما داريم به شهر الكترونيك نزديك ميشم و نزديك هست كه از كشورهايي كه خيلي هم در سطح بالايي نيستند جلو بزنيم.فقط چند قدم مانده ، ببنيد اينه...
خوب من adsl قطع شد و دوباره وصل شد اما به سختي ! راستي من توي يكي از كتاباي دانشگاهي ميخوندم كه يكي از شرايط رسيدن به شهر الكترونيك ، شهروند الكترونيك فراهم بودن اينترنت با سرعت مطلوب و دسترسي راحت ارزان براي مردم هست .فكر كنم كمي اغراق كرده اون كتابه! اين در كتاباي غربي اصلا جاي تعجب نداره ، اينترنت ميخوايم چكار ؟!! هر چيزي بايد يه سودي براي مردم داشته باشه ولي يكي به من بگه اين اينترنت چه سودي داره براي مردم؟؟...واقعا كه ...
چه آينده روشني در انتظار ماست در اين تكه زمين؟!...
۱۳۸۹ آبان ۴, سهشنبه
۱۳۸۹ مهر ۱۰, شنبه
اولين لپ تاپ من ...
بعد از چند وقت جستجو دنبال یه مدل خوب و البته با قيمت خوب (خوب از لحاظ جيب من!) به این مدل یعنی acer 5741G رسیدم.

از این مدل کانفیگ های زیادی وجود داره که ماله من از یه cpu corei5 بهره میبره که خوب از نوع mobility هست.در اين مدل حافظه cache 3MB هست.
در مورد RAM باید بگم که اسمی ۴ هست و در عمل بيشتر از 3.8 نمیده که خوب قابل افزایش به ۸ هست.
led خيلي خوبي داره و اصلا چشم رو اذيت نميكنه كه فكر كنم اين مزيت acer هست كه lcd يا led هاي خوبي داره.
گرافيك اين مدل ati 5470 هست كه VRAM اون 512MB حقيقي هست و تا 2.2GB از RAM به صورت اشتراكي در صورت نياز قرض ميگيره.
هارد اين دستگاه هم 500G 5400rpm هست.
از مزيتهاي اين دستگاه وزن كمش هست (البته از نظره من) حدود 2.4Kg.اما در مورد بدنه بايد بگم كه استقامت كمي داره و اين مورد يكم من رو آزار ميده.
باتري به صورت پيش فرض 6cell هست و حدودا 1ساعت و 50دقيقه كار ميده.
كيبرد در اين مدل يك مزيت به شمار ميره چون بزرگ هست و به همراه numlockي كه داره خيلي در تايپ كار رو آسون ميكنه.اما در مورد كيبرد بايد بگم كه حروف فارسي رو نداره و حروف دوم اون عربي هستند.
يكي ديگه از معايب اين دستگاه در نگاه اول نداشتن led هاي نميانگر فعال بودن numlock يا capslock هست كه از نظره من زياد مهم نيست.
وايرلس،بلوتوث،وب كم روي اين دستگاه هست اما مودم داخلي نداره و خوب چون در ايران خيلي به اين چيزها اهميت داده نميشه مودم اكسترنال جايگزين كه روي دستگاه به صورت اشانتيون هست هم به سرقت رفته بود.اليته زياد مورد عجيبي نبود.
گرماي زيادي نداره و در حالتي كه زياد داغ كنه گرما خيلي كم به كيبرد منتقل ميشه.
در مورد سيستم عامل هم بگم كه اين مدل و چند مدل ديگه توي اين رنج كاري فاقد سيستم عامل هستند كه خوب اين عامل باعث نزول حدودا 100دلاري قيمت اين دستگاهها شده.بنده هم سبك گذشته در pc دو سيستم عامل گنو/لينوكس توزيع اوبنتو و يه ويندوز 7 نصب كردم.
قيمت در حدود 860بود كه البته با موارد پيش اومده(؟؟؟) كه خوب باز هم در ايران بنده به مواردي از اين دست عادت دارم قيمت دلار يكم بالا رفت و قيمت اين دستگاه هم به 890 رسيد.
طراحي اين مدل يكي از دلايلي بود كه من رو به سمت خودش جذب كرد.خيلي سنگين و مختصر!
در كل acer 5741 دستگاه خوبيه و اميدوارم به عنوان تجربه اولم در لپ تاپ اينطور باشه.
از این مدل کانفیگ های زیادی وجود داره که ماله من از یه cpu corei5 بهره میبره که خوب از نوع mobility هست.در اين مدل حافظه cache 3MB هست.
در مورد RAM باید بگم که اسمی ۴ هست و در عمل بيشتر از 3.8 نمیده که خوب قابل افزایش به ۸ هست.
led خيلي خوبي داره و اصلا چشم رو اذيت نميكنه كه فكر كنم اين مزيت acer هست كه lcd يا led هاي خوبي داره.
گرافيك اين مدل ati 5470 هست كه VRAM اون 512MB حقيقي هست و تا 2.2GB از RAM به صورت اشتراكي در صورت نياز قرض ميگيره.
هارد اين دستگاه هم 500G 5400rpm هست.
از مزيتهاي اين دستگاه وزن كمش هست (البته از نظره من) حدود 2.4Kg.اما در مورد بدنه بايد بگم كه استقامت كمي داره و اين مورد يكم من رو آزار ميده.
باتري به صورت پيش فرض 6cell هست و حدودا 1ساعت و 50دقيقه كار ميده.
كيبرد در اين مدل يك مزيت به شمار ميره چون بزرگ هست و به همراه numlockي كه داره خيلي در تايپ كار رو آسون ميكنه.اما در مورد كيبرد بايد بگم كه حروف فارسي رو نداره و حروف دوم اون عربي هستند.
يكي ديگه از معايب اين دستگاه در نگاه اول نداشتن led هاي نميانگر فعال بودن numlock يا capslock هست كه از نظره من زياد مهم نيست.
وايرلس،بلوتوث،وب كم روي اين دستگاه هست اما مودم داخلي نداره و خوب چون در ايران خيلي به اين چيزها اهميت داده نميشه مودم اكسترنال جايگزين كه روي دستگاه به صورت اشانتيون هست هم به سرقت رفته بود.اليته زياد مورد عجيبي نبود.
گرماي زيادي نداره و در حالتي كه زياد داغ كنه گرما خيلي كم به كيبرد منتقل ميشه.
در مورد سيستم عامل هم بگم كه اين مدل و چند مدل ديگه توي اين رنج كاري فاقد سيستم عامل هستند كه خوب اين عامل باعث نزول حدودا 100دلاري قيمت اين دستگاهها شده.بنده هم سبك گذشته در pc دو سيستم عامل گنو/لينوكس توزيع اوبنتو و يه ويندوز 7 نصب كردم.
قيمت در حدود 860بود كه البته با موارد پيش اومده(؟؟؟) كه خوب باز هم در ايران بنده به مواردي از اين دست عادت دارم قيمت دلار يكم بالا رفت و قيمت اين دستگاه هم به 890 رسيد.
طراحي اين مدل يكي از دلايلي بود كه من رو به سمت خودش جذب كرد.خيلي سنگين و مختصر!
در كل acer 5741 دستگاه خوبيه و اميدوارم به عنوان تجربه اولم در لپ تاپ اينطور باشه.
۱۳۸۹ شهریور ۱۶, سهشنبه
نامه يك روانشناس به دخترش
سحر جان نكاتي هست كه بايد بداني ، هرچند كه مي دانم مي داني پس هدف از اين نوشته فقط يادآوري دانسته هاي توست.
تمامي انسانها در طول كار و زندگي خود انتظاراتي دارند كه برآورده نشده است كه اغلب زمينه ساز ناخشنودي هاي آنان بوده است لذا درصدد برآمدم تا راهي را براي ارتباط بهتر با تو پيدا كنم پس تصميم گرفتم برايت نامه اي بنويسم .
تا آنجا كه مي دانم واقعيت مانند هوا مي ماند آن را نمي توان تغيير داد و بجاي صرف انرژي جهت مبارزه با واقعيتها بايد آن را بپذيري و به زندگي ات ادامه بدهي لذا براي اين كه موضوع را بيشتر برايت روشن كنم از مديريت فردي شروع مي كنم.
مديريت فردي :
همه ما براي زندگي خود برنامه منظمي داريم و اهدافي كه درذهن مي پرورانيم و تلاش مي كنيم كه به آنها دست پيدا كنيم لذا دقت كن كه نكات ذيل را به خاطر بسپاري
1- هدف خود را تعريف كن
2- هدفت را مجهول و مبهم نگذار و به روشن ترين شكل ممكن آن را براي آينده تعريف كن
3- اقدامات خود را در جهتي قرار بده كه به آن هدف برسي
4- كارهايي را كه براي رسيدن به اهدافت بايد انجام دهي ، مشخص كن
مي داني دخترم زماني كه مشكلات بروز مي كنند، اتفاقات غير منتظره رخ مي دهند ، وقتي در جاده اي هستي كه همه چيز سربالايي به نظر مي رسد ، وقتي پولت كم و بدهي هايت زياد است ، وقتي مي خواهي بخندي و آه مي كشي ، وقتي غم و عصه هايت زياد است و مي خواهد تو را به زير بكشد چه مي كني؟ آيا فرياد مي زني، آيا رها مي كني و مي روي در پي سرنوشت ، واقعا چكار مي كني؟
اگر لازم است كمي بياساي ولي تسليم نشو زيرا زندگي پر از فراز و نشيب هاي فراوان است و اين موضوعي است كه گهگاهي اتفاق مي افتد و چه بسيار كساني كه شكست خوردند در حالي كه با كمي مداومت مي توانستند پيروز شوند . تنها كساني موفقيت را درك كردند كه تسليم نشدند هرچند سرعتشان كم بود هرچند گامهاي ايشان كند بود زيرا آنان فقط به رسيدن فكر مي كردند رسيدن به آنجايي كه بايد مي رسيدند .
دخترم بايد بداني كه زندگي يك سفر است و هر بخش از آن يك سفر كوتاه اما در نوع خود كامل . از يك نويسنده ناشناس مي خواندم كه زندگي را اين گونه تفسير كرده بود كه چه سخت است رفتن و چه سخت تر از آن است كه پاهايت زخمي و كوله ات پر از مشكلات باشد ولي سخت تر از آن اين است كه نداني به كجا مي روي .
حتما ً سؤال خواهي كرد از كجا بدانم بايد كجا بروم. نمي دانم آيا كتاب آليس در سرزمين عجايب را خوانده اي يا خير ؟ آليس وقتي در سرزمين عجايب گم شد تقاضاي كمك كرد و گربه به او گفت به كجا مي خواهي بروي ، آليس گفت نمي دانم ، گربه گفت پس فرقي نمي كند به كجا بروي . پس دقت كن به كجا مي روي ، با كدامين پا مي روي و به كدام سو مي روي زيرا مسافري در شهري غريب بدون داشتن نقشه گم مي شود.
پس بايد مسير زندگي ات را مشخص كني ، هدفت از طي اين مسير زندگي چيست و اين را بدان كه هيچ ثروتي در تپه هاي قديمي يافت نمي شود ثروت در يك قدمي ماست خوشبختي در نزديكي ماست ، فقط بايد چشم باز كني و ببيني .
دقت كن چه عينكي از پيش داوري ها بر روي صورت تو قرار گرفته است ، اسير كدام رنگي و چه رنگي را براي ادامه مسير انتخاب كرده اي ، خشم ، نفرت ، جنگ ، صلح ، دوستي و يا آشتي ؟ آيا هيچ انديشيده اي كه كدام را انتخاب كرده اي و يا از كدام يك از آنها در حال استفاده هستي؟ قبل از هرچيز و هر انتخاب كمي استراحت كن تا بتواني در حين عبور از صخره هاي زندگي با فكر عمل كني تا به واهه هاي پر از آب و خوشبختي برسي . پس عجله نكن كمي بياساي و انديشه كن.
به تقل از ofc.ir
تمامي انسانها در طول كار و زندگي خود انتظاراتي دارند كه برآورده نشده است كه اغلب زمينه ساز ناخشنودي هاي آنان بوده است لذا درصدد برآمدم تا راهي را براي ارتباط بهتر با تو پيدا كنم پس تصميم گرفتم برايت نامه اي بنويسم .
تا آنجا كه مي دانم واقعيت مانند هوا مي ماند آن را نمي توان تغيير داد و بجاي صرف انرژي جهت مبارزه با واقعيتها بايد آن را بپذيري و به زندگي ات ادامه بدهي لذا براي اين كه موضوع را بيشتر برايت روشن كنم از مديريت فردي شروع مي كنم.
مديريت فردي :
همه ما براي زندگي خود برنامه منظمي داريم و اهدافي كه درذهن مي پرورانيم و تلاش مي كنيم كه به آنها دست پيدا كنيم لذا دقت كن كه نكات ذيل را به خاطر بسپاري
1- هدف خود را تعريف كن
2- هدفت را مجهول و مبهم نگذار و به روشن ترين شكل ممكن آن را براي آينده تعريف كن
3- اقدامات خود را در جهتي قرار بده كه به آن هدف برسي
4- كارهايي را كه براي رسيدن به اهدافت بايد انجام دهي ، مشخص كن
مي داني دخترم زماني كه مشكلات بروز مي كنند، اتفاقات غير منتظره رخ مي دهند ، وقتي در جاده اي هستي كه همه چيز سربالايي به نظر مي رسد ، وقتي پولت كم و بدهي هايت زياد است ، وقتي مي خواهي بخندي و آه مي كشي ، وقتي غم و عصه هايت زياد است و مي خواهد تو را به زير بكشد چه مي كني؟ آيا فرياد مي زني، آيا رها مي كني و مي روي در پي سرنوشت ، واقعا چكار مي كني؟
اگر لازم است كمي بياساي ولي تسليم نشو زيرا زندگي پر از فراز و نشيب هاي فراوان است و اين موضوعي است كه گهگاهي اتفاق مي افتد و چه بسيار كساني كه شكست خوردند در حالي كه با كمي مداومت مي توانستند پيروز شوند . تنها كساني موفقيت را درك كردند كه تسليم نشدند هرچند سرعتشان كم بود هرچند گامهاي ايشان كند بود زيرا آنان فقط به رسيدن فكر مي كردند رسيدن به آنجايي كه بايد مي رسيدند .
دخترم بايد بداني كه زندگي يك سفر است و هر بخش از آن يك سفر كوتاه اما در نوع خود كامل . از يك نويسنده ناشناس مي خواندم كه زندگي را اين گونه تفسير كرده بود كه چه سخت است رفتن و چه سخت تر از آن است كه پاهايت زخمي و كوله ات پر از مشكلات باشد ولي سخت تر از آن اين است كه نداني به كجا مي روي .
حتما ً سؤال خواهي كرد از كجا بدانم بايد كجا بروم. نمي دانم آيا كتاب آليس در سرزمين عجايب را خوانده اي يا خير ؟ آليس وقتي در سرزمين عجايب گم شد تقاضاي كمك كرد و گربه به او گفت به كجا مي خواهي بروي ، آليس گفت نمي دانم ، گربه گفت پس فرقي نمي كند به كجا بروي . پس دقت كن به كجا مي روي ، با كدامين پا مي روي و به كدام سو مي روي زيرا مسافري در شهري غريب بدون داشتن نقشه گم مي شود.
پس بايد مسير زندگي ات را مشخص كني ، هدفت از طي اين مسير زندگي چيست و اين را بدان كه هيچ ثروتي در تپه هاي قديمي يافت نمي شود ثروت در يك قدمي ماست خوشبختي در نزديكي ماست ، فقط بايد چشم باز كني و ببيني .
دقت كن چه عينكي از پيش داوري ها بر روي صورت تو قرار گرفته است ، اسير كدام رنگي و چه رنگي را براي ادامه مسير انتخاب كرده اي ، خشم ، نفرت ، جنگ ، صلح ، دوستي و يا آشتي ؟ آيا هيچ انديشيده اي كه كدام را انتخاب كرده اي و يا از كدام يك از آنها در حال استفاده هستي؟ قبل از هرچيز و هر انتخاب كمي استراحت كن تا بتواني در حين عبور از صخره هاي زندگي با فكر عمل كني تا به واهه هاي پر از آب و خوشبختي برسي . پس عجله نكن كمي بياساي و انديشه كن.
به تقل از ofc.ir
۱۳۸۹ شهریور ۵, جمعه
اندر باب تفکر در راه...
داشتم توی نت چرخ میزدم و لینکای یه لینکدونی رو بررسی میکردم که چشمم به این عنوان افتاد"درسی بزرگـــــ از یک کوچکـــــ(به نقل از بفرست)"
نمیدونم چرا وقتی این لینکا رو میبینم ناخداگاه روشون کلیک میکنم ،همیشه یه درسی توی این مطالب برای من هست که ارزو میکردم تمام مردم دنیا با هر رنگ و نژاد و دینی این مطالب رو میخوندن و به اونا عمل میکردن.
اما افسوس که وقتی در جامعه خود میگردم و مردم بی احساسی که یکدیگر را برادر و خواهر دینی صدا میزنند و به یکدیگر خیانت های بزرگی میکنند ناگاه به این فکر می افتم که دیگه اینجا جای زندگی کردن نیست.
چیزی رو که از چندی انسانهای بی دین اما با وجدان یاد گرفتم این بود که دین یا پیامبر یا امام نمیتونه مسیر و اعمال ما رو پاک کنه تا وقتی که خودمون نخواهیم!
اما عجیبه چیزایی که در دین دینداران ، بسیار پست و بد خوانده شده را بسیار راحت به یکدیگر روا میداریم و اصلا از عمل خو ناراضی نیستیم!
آیا میشود به صرف دینداری و پیرو یک شخص بزرگ بودن پاک بودن خود را تضمین کرد؟
مطلبی رو که امروز خوندم میذارم و این سوال رو از خودم برای هزارمین بار میپرسم : آیا او یک فرد متدین بوده که چنین عملی را انجام داده یا یک با وجدان؟ آیا عمل یک شخص دلیل بر دین اوست؟؟
نمیدونم چه برداشتی از این نوشته بنده میشه اما حرفم این است که اگر یک انسان تمامی اعمال خوب را بدون در نظر گرفتن دین و نام دینی که برای خود برگزیده یا برایش برگزیده اند انجام دهد از نظر من یک انسان پاک با ایمان است.حال میخواهد بی دین باشد یا ... .
این مطلب را بدون توجه به راست یا غیر واقعی بودنش میگذارم و از آن تاثیر میگیرم ای کاش که تمام مردم تاثیر میگرفتند!!!
"سال ها پیش زمانی که به عنوان داوطلب در بیمارستان استانفورد مشغول کار بودم با دختری به نام لیزا آشنا شدم که از بیماری جدی و نادری رنج میبرد.
ظاهرا تنها شانس بهبودی او گرفتن خون از برادر پنج ساله خود بود که او نیز قبلا مبتلا به این بیماری بود و به طرز معجزه آسایی نجات یافته بودو هنوز نیاز به مراقبت پزشکی داشت.
پزشک معالج وضعیت بیماری خواهرش را توضیح داد و پرسید آیا برای بهبودی خواهرت مایل به اهدای خون هستی؟؟
برادر خردسال اندکی تردید کرد و ….
سپس نفس عمیقی کشید و گفت : بله من اینکار را برای نجات لیزا انجام خواهم داد.
در طول انتقال خون کنار تخت لیزا روی تختی دراز کشیده بودو مثل تمامی انسان ها که با مشاهده اینکه رنگ به چهره خواهرش باز میگشت خوشحال بود و لبخند میزد.
سپس رنگ چهره اش پریده بیحال شده و لبخند بر لبانش خشکید.
نگاهی به دکتر انداخته و با صدای لرزانی گفت : آیا میتوانم زودتر بمیرم؟؟؟
پسر خردسال به خاطر سن کمش توضیحات دکتر معالج را عوضی فهمیده بود و تصور میکرد باید تمام خونش را به لیزا بدهد و با شجاعت خود را آماده مرگ کرده بود !"
نمیدونم چرا وقتی این لینکا رو میبینم ناخداگاه روشون کلیک میکنم ،همیشه یه درسی توی این مطالب برای من هست که ارزو میکردم تمام مردم دنیا با هر رنگ و نژاد و دینی این مطالب رو میخوندن و به اونا عمل میکردن.
اما افسوس که وقتی در جامعه خود میگردم و مردم بی احساسی که یکدیگر را برادر و خواهر دینی صدا میزنند و به یکدیگر خیانت های بزرگی میکنند ناگاه به این فکر می افتم که دیگه اینجا جای زندگی کردن نیست.
چیزی رو که از چندی انسانهای بی دین اما با وجدان یاد گرفتم این بود که دین یا پیامبر یا امام نمیتونه مسیر و اعمال ما رو پاک کنه تا وقتی که خودمون نخواهیم!
اما عجیبه چیزایی که در دین دینداران ، بسیار پست و بد خوانده شده را بسیار راحت به یکدیگر روا میداریم و اصلا از عمل خو ناراضی نیستیم!
آیا میشود به صرف دینداری و پیرو یک شخص بزرگ بودن پاک بودن خود را تضمین کرد؟
مطلبی رو که امروز خوندم میذارم و این سوال رو از خودم برای هزارمین بار میپرسم : آیا او یک فرد متدین بوده که چنین عملی را انجام داده یا یک با وجدان؟ آیا عمل یک شخص دلیل بر دین اوست؟؟
نمیدونم چه برداشتی از این نوشته بنده میشه اما حرفم این است که اگر یک انسان تمامی اعمال خوب را بدون در نظر گرفتن دین و نام دینی که برای خود برگزیده یا برایش برگزیده اند انجام دهد از نظر من یک انسان پاک با ایمان است.حال میخواهد بی دین باشد یا ... .
این مطلب را بدون توجه به راست یا غیر واقعی بودنش میگذارم و از آن تاثیر میگیرم ای کاش که تمام مردم تاثیر میگرفتند!!!
"سال ها پیش زمانی که به عنوان داوطلب در بیمارستان استانفورد مشغول کار بودم با دختری به نام لیزا آشنا شدم که از بیماری جدی و نادری رنج میبرد.
ظاهرا تنها شانس بهبودی او گرفتن خون از برادر پنج ساله خود بود که او نیز قبلا مبتلا به این بیماری بود و به طرز معجزه آسایی نجات یافته بودو هنوز نیاز به مراقبت پزشکی داشت.
پزشک معالج وضعیت بیماری خواهرش را توضیح داد و پرسید آیا برای بهبودی خواهرت مایل به اهدای خون هستی؟؟
برادر خردسال اندکی تردید کرد و ….
سپس نفس عمیقی کشید و گفت : بله من اینکار را برای نجات لیزا انجام خواهم داد.
در طول انتقال خون کنار تخت لیزا روی تختی دراز کشیده بودو مثل تمامی انسان ها که با مشاهده اینکه رنگ به چهره خواهرش باز میگشت خوشحال بود و لبخند میزد.
سپس رنگ چهره اش پریده بیحال شده و لبخند بر لبانش خشکید.
نگاهی به دکتر انداخته و با صدای لرزانی گفت : آیا میتوانم زودتر بمیرم؟؟؟
پسر خردسال به خاطر سن کمش توضیحات دکتر معالج را عوضی فهمیده بود و تصور میکرد باید تمام خونش را به لیزا بدهد و با شجاعت خود را آماده مرگ کرده بود !"
۱۳۸۹ شهریور ۲, سهشنبه
راهنمای نصب ماژول پايتون در Eclipse
۱۳۸۹ مرداد ۱۹, سهشنبه
به دنبال Live OS برای فلش
چند وقتی بود دنبال یه توزیع زنده از بین توزیع های موجود در لینوکس میگشتم که بتونم از اون روی فلشم و برای انجام کارهام استفاده کنم که بعد از امتحان کردن چند توزیع مطرح و بزرگ به فکر امتحان کردن دیستروهای کوچیک تر افتادم.
چون این توزیع های زیر مجموعه هر کدوم برای مقاصد خاصی ساخته شدند.
بعد از امتحان چند دیستروی مختلف و سر و کله زدن با اونها تونستم به یه توزیع نسبتا خوب برسم.
اول از همه رفتم سراغ توزیع elive که اصلا ازش خوشم نیومد!! لازم نمیدونم در موردش توضیح بدم!
شاید هم همونطور که توی سایتش گفته این توزیع برای حرفه ای ها ساخته شده نه برای آماتورها!!
این توزیع بیشتر روی جنبه کار بر روی سیستم های قدیمی طراحی شده که البته انصافا خیلی خوب کار میکنه روی این سیستم ها.
اما زیاد کارش جالب نبود هر چند بر پایه debian بود.
بعد از elive رفتم سراغ sabayon که بعد از چند وقت به یه توزیع بی نقص رسیدم!
این سیستم عامل بر خلاف چیزی که در ذهن من قبل از تست کردنش ،سیستم عامل خوب و کاملی بود که از مزیتهاش باید به شناختن اکثر سخت افزار های سیستم بدن نصب هیچ درایوری اشاره کنم!
یا نصب بودن samba و شناختن شبکه ویندوزی به راحتی و پشتیبانی از شبکه MS ویا میز کار گنوم که البته یه کم قدیمی بود و جالب تر از همه اینکه روی سیستمی نبود که بالا نیاد و بخواد اذیت کنه!
اما از سرعت زیاد و پایداریش هم نمیشه گذشت چون این سرعت از یه توزیع زنده انصافا بعید بود.
در کل توزیع خوبی بود و نیازهای من رو برای داشتن یهOS قابل حمل برطرف میکرد.
اما مشکلی که برای یه ابونتو کار میتونست داشته باشه این بود که برای نصب پکیج باید از طریق سورس عمل میکردم و در ثانی خودش استفاده از پکیج منیجرش رو شدیدا منع کرده بود!
خوب با این وجود یه مقدار اگر نیاز به پکیجی در جایی بود کار سخت میشد.اما نمیشه بهش خرده گرفت چون این توزیع هم بر پایه پدرش (یا مادرش!)Gentoo عمل میکرد.
در ضمن حجمش هم تقریبا زیاد بود -حدود ۱.۵ گیگ-که برای فلش یکم زیاد بود.
بعد از این توزیع رسیدم به Mepis که بر پایه debian و ubuntu بود و تقریبا مثل sabayon بود
اما معایبی هم داشت که اون رو از نظر من به سطح پایین تری از sabayon قرار میدادمثل تشخیص ندادن گرافیک بدون نصب درایور که روی چندتا سیستم امتحان کردم و روی هر کروم برای بالا اومدن باید یه ترفندی به کار میبردم تا بشه ازش استفاده کرد.
از میزکار kde استفاده میکنه و تمام ویژگیهای یه سیستم عامل همراه رو داره.در ضمن سرعتش تو حالت Live بسیار خوب هست با اینکه از Kde بهره میبره.
به نظره من میشه ازش برای آشنا کردن دیگران با لینوکس استفاده کرد البته با یه مقدار کار کردن روش!
اما در کل چیزی از مشخصاتی که من در نظرم بود کم نداشت مثل شناخت شبکه ویندوزی،نصب راحت پکیج جدید،سرعت بالا در حالت Live و نصب بودن اکثر پکیج های مورد نیاز مثل open office یا filezilla و... .
راستی این توزیع در ۲ حالت برای CD و برای USB موجود هست که نسخه usb کامل تر هست و خوب به دنبال کامل تر بودنش یه کم حجمش بیشتر هست. -حدود ۱گیگ- که این در مقابل sabayon بهتر بود.
در نتیجه پس از امتحان این چند توزیع و البته امتحان توزیع های دیگه ای از قبیل mint و ubuntu به این تنیجه رسیدک که فعلا mepis از بقیه بهتر هست.
مقایسه هایی که بنده انجام دادم از زیاد پایه و اساس علمی نداشت فقط از جنبه تجربه و تحقیق هایی بود که خودم برای پیدا کردن یه توزیع زنده انجام دادم.
چون این توزیع های زیر مجموعه هر کدوم برای مقاصد خاصی ساخته شدند.
بعد از امتحان چند دیستروی مختلف و سر و کله زدن با اونها تونستم به یه توزیع نسبتا خوب برسم.
اول از همه رفتم سراغ توزیع elive که اصلا ازش خوشم نیومد!! لازم نمیدونم در موردش توضیح بدم!
شاید هم همونطور که توی سایتش گفته این توزیع برای حرفه ای ها ساخته شده نه برای آماتورها!!
این توزیع بیشتر روی جنبه کار بر روی سیستم های قدیمی طراحی شده که البته انصافا خیلی خوب کار میکنه روی این سیستم ها.
اما زیاد کارش جالب نبود هر چند بر پایه debian بود.
بعد از elive رفتم سراغ sabayon که بعد از چند وقت به یه توزیع بی نقص رسیدم!
این سیستم عامل بر خلاف چیزی که در ذهن من قبل از تست کردنش ،سیستم عامل خوب و کاملی بود که از مزیتهاش باید به شناختن اکثر سخت افزار های سیستم بدن نصب هیچ درایوری اشاره کنم!
یا نصب بودن samba و شناختن شبکه ویندوزی به راحتی و پشتیبانی از شبکه MS ویا میز کار گنوم که البته یه کم قدیمی بود و جالب تر از همه اینکه روی سیستمی نبود که بالا نیاد و بخواد اذیت کنه!
اما از سرعت زیاد و پایداریش هم نمیشه گذشت چون این سرعت از یه توزیع زنده انصافا بعید بود.
در کل توزیع خوبی بود و نیازهای من رو برای داشتن یهOS قابل حمل برطرف میکرد.
اما مشکلی که برای یه ابونتو کار میتونست داشته باشه این بود که برای نصب پکیج باید از طریق سورس عمل میکردم و در ثانی خودش استفاده از پکیج منیجرش رو شدیدا منع کرده بود!
خوب با این وجود یه مقدار اگر نیاز به پکیجی در جایی بود کار سخت میشد.اما نمیشه بهش خرده گرفت چون این توزیع هم بر پایه پدرش (یا مادرش!)Gentoo عمل میکرد.
در ضمن حجمش هم تقریبا زیاد بود -حدود ۱.۵ گیگ-که برای فلش یکم زیاد بود.
بعد از این توزیع رسیدم به Mepis که بر پایه debian و ubuntu بود و تقریبا مثل sabayon بود
اما معایبی هم داشت که اون رو از نظر من به سطح پایین تری از sabayon قرار میدادمثل تشخیص ندادن گرافیک بدون نصب درایور که روی چندتا سیستم امتحان کردم و روی هر کروم برای بالا اومدن باید یه ترفندی به کار میبردم تا بشه ازش استفاده کرد.
از میزکار kde استفاده میکنه و تمام ویژگیهای یه سیستم عامل همراه رو داره.در ضمن سرعتش تو حالت Live بسیار خوب هست با اینکه از Kde بهره میبره.
به نظره من میشه ازش برای آشنا کردن دیگران با لینوکس استفاده کرد البته با یه مقدار کار کردن روش!
اما در کل چیزی از مشخصاتی که من در نظرم بود کم نداشت مثل شناخت شبکه ویندوزی،نصب راحت پکیج جدید،سرعت بالا در حالت Live و نصب بودن اکثر پکیج های مورد نیاز مثل open office یا filezilla و... .
راستی این توزیع در ۲ حالت برای CD و برای USB موجود هست که نسخه usb کامل تر هست و خوب به دنبال کامل تر بودنش یه کم حجمش بیشتر هست. -حدود ۱گیگ- که این در مقابل sabayon بهتر بود.
در نتیجه پس از امتحان این چند توزیع و البته امتحان توزیع های دیگه ای از قبیل mint و ubuntu به این تنیجه رسیدک که فعلا mepis از بقیه بهتر هست.
مقایسه هایی که بنده انجام دادم از زیاد پایه و اساس علمی نداشت فقط از جنبه تجربه و تحقیق هایی بود که خودم برای پیدا کردن یه توزیع زنده انجام دادم.
۱۳۸۹ تیر ۱۳, یکشنبه
طی کشیدن پله های طرقی یکی یکی!!
جالبه که کشور عزیزمون ایران داره پله های طرقی رو یکی یکی شایدم ۲نا ۲تا طی میکشه!!
خبر زیر بیانگر این طی کشی هست!:
". بر اساس تازهترین گزارش سالانه از وضعیت «اقتصاد دیجیتال» در بزرگترین کشورهای دنیا و کاربرد اینترنت در تجارت در این کشورها، جمهوری اسلامی ایران در میان ۷۰ کشور با یک درجه سقوط نسبت به سال گذشته در مقام ۶۹ قرار گرفته است. سازمان «اکونومیست اینتلیجنس یونیت» در گزارشی با عنوان «رتبهبندی اقتصاد دیجیتال ۲۰۱۰» اشاره میکند که ایران با کسب امتیاز ۳.۲۴ از ۱۰ امتیاز در مقام ۶۹ قرار گرفته است."
و در تعریف رتبه بندی اقتصاد دیجیتال آمده :
" رتبهبندی اقتصاد دیجیتال توانایی کشورها در جذب تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات و استفاده از آنها در راه رسیدن به منافع اقتصادی و اجتماعی را نشان میدهد."
و جالب است بدانید که
" در گزارش سال ۲۰۰۹ این سازمان، ایران با امتیاز ۳.۴۳ از ۱۰ امتیاز در مقام ۶۸ قرار داشت که با این حساب ایران در سال ۲۰۱۰ یک پله سقوط کرده است."
اینا حرفهای بنده یا کس دیگه ای نیست میتونید به سایت این مرکز معتبر بردی و خودتون این حقیقت رو ببینید.
"«وقتی کشوری از تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات برای انجام هر چه بیشتر فعالیتهای اقتصادی خود بهره میگیرد، اقتصاد آن کشور شفافتر و کاراتر میشود». در گزارش « رتبهبندی اقتصاد دیجیتال ۲۰۱۰»، آمریکا رتبه سوم، کانادا یازدهم، بریتانیا چهاردهم، آلمان هجدهم و فرانسه بیستم را دارد."
و در آخر میشه به این مورد هم میشه استناد کرد که هر روز سرعت اینترنت کم تر از دیروز میشه و به هیچ جا هم نمیشه شکایتی کرد.
خبر زیر بیانگر این طی کشی هست!:
". بر اساس تازهترین گزارش سالانه از وضعیت «اقتصاد دیجیتال» در بزرگترین کشورهای دنیا و کاربرد اینترنت در تجارت در این کشورها، جمهوری اسلامی ایران در میان ۷۰ کشور با یک درجه سقوط نسبت به سال گذشته در مقام ۶۹ قرار گرفته است. سازمان «اکونومیست اینتلیجنس یونیت» در گزارشی با عنوان «رتبهبندی اقتصاد دیجیتال ۲۰۱۰» اشاره میکند که ایران با کسب امتیاز ۳.۲۴ از ۱۰ امتیاز در مقام ۶۹ قرار گرفته است."
و در تعریف رتبه بندی اقتصاد دیجیتال آمده :
" رتبهبندی اقتصاد دیجیتال توانایی کشورها در جذب تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات و استفاده از آنها در راه رسیدن به منافع اقتصادی و اجتماعی را نشان میدهد."
و جالب است بدانید که
" در گزارش سال ۲۰۰۹ این سازمان، ایران با امتیاز ۳.۴۳ از ۱۰ امتیاز در مقام ۶۸ قرار داشت که با این حساب ایران در سال ۲۰۱۰ یک پله سقوط کرده است."
اینا حرفهای بنده یا کس دیگه ای نیست میتونید به سایت این مرکز معتبر بردی و خودتون این حقیقت رو ببینید.
"«وقتی کشوری از تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات برای انجام هر چه بیشتر فعالیتهای اقتصادی خود بهره میگیرد، اقتصاد آن کشور شفافتر و کاراتر میشود». در گزارش « رتبهبندی اقتصاد دیجیتال ۲۰۱۰»، آمریکا رتبه سوم، کانادا یازدهم، بریتانیا چهاردهم، آلمان هجدهم و فرانسه بیستم را دارد."
و در آخر میشه به این مورد هم میشه استناد کرد که هر روز سرعت اینترنت کم تر از دیروز میشه و به هیچ جا هم نمیشه شکایتی کرد.
۱۳۸۹ تیر ۹, چهارشنبه
GtkOrphan
وقتي پكيجي رو نصب ميكنيد ممكنه تعدادي پكيج پيش نياز داشته باشه كه اونها رو هم نصب ميكنه.
حالا مشكل جائيه كه شما بخواهيد اون پكيج اصلي رو پاك كنيد ،فقط همون بسته پاك ميشه.
چند راه براي پاك كردن اون پكيج هاي كتابخانه اي كه نصب شده و الان بي استفادست هست كه در طولاني مدت و با زياد شدنشون ميتونند سرعت و حافظه زيادي رو اشغال كنند:
1.اونها رو تك تك پيدا كرده و پاك كنيد كه خيلي سخت هست.
2.اگر براي نصب از دستور sudo aptitude install PAKAGENAME استفاده كنيد ميتونيد از دستور sudo aptitude remove PACKAGENAME استفاده كنيد كه با اين روش كل پكيج و پيش نيازهاش پاك ميشه.
3.كلا قيد پاك كردنشون رو بزنيد.
4.استفاده از اين نرم افزار براي پاك كردنشون:
حالا مشكل جائيه كه شما بخواهيد اون پكيج اصلي رو پاك كنيد ،فقط همون بسته پاك ميشه.
چند راه براي پاك كردن اون پكيج هاي كتابخانه اي كه نصب شده و الان بي استفادست هست كه در طولاني مدت و با زياد شدنشون ميتونند سرعت و حافظه زيادي رو اشغال كنند:
1.اونها رو تك تك پيدا كرده و پاك كنيد كه خيلي سخت هست.
2.اگر براي نصب از دستور sudo aptitude install PAKAGENAME استفاده كنيد ميتونيد از دستور sudo aptitude remove PACKAGENAME استفاده كنيد كه با اين روش كل پكيج و پيش نيازهاش پاك ميشه.
3.كلا قيد پاك كردنشون رو بزنيد.
4.استفاده از اين نرم افزار براي پاك كردنشون:
اشتراک در:
پستها (Atom)